یاوران نماز شهرستان بابل

دعای هشتم صحیفه سجادیه




دعای هشتم صحیفه سجادیه

پناه بردن به خدا از امور رنج‌آور و بدی اخلاق و کارهای ناپسند

 

عربی:

ترجمه:

 

خلاصه شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه:

توضیحات کوتاه
(دعای هشتم صحیفه سجادیه)امام علیه السلام ازشر ۴۴ چیز به خداوند پناه می برد،
که ۱۸ مورد آن به طور مستقیم ریشه در کانون وجودی انسان دارند و از اقتضاهای روح غریزه هستند که باید بوسیله روح فطرت مدیریت شوند والاّ ابتدا خطر هستند.
و سپس به خصلت فعال تبدیل شده خطرناک می شوند.
(یعنی منفی بالقوّه هستند که اگر مدیریت نشوند، منفی بالفعل)۱- هیجان الحرص:هیجان: تحرّک افراطی، تحرک طوفانی که قاعده مند نباشد. تحرّکی خارج از کنترل عقلانی

حرص و طمع از غرایز انسان است و حکمت وجودی آن در وجود انسان، «حفظ خود» است. اگر انسان از اصل و اساس فاقد حرص باشد برای بقای خود فعالیت نمی کند. پس اصل وجود آن در انسان لازم است. و لذا امام علیه السلام از اصل وجود آن در انسان، به خدا پناه نمی برد، بلکه از” هیجان” آن به خدا پناه می برد
«اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَیَجَانِ الْحِرْص»

۲- وَ سَوْرَهِ الْغَضَبِ

اصل غضب نیز در وجود انسان هست، زیرا در صورت فقدان آن فاقد دفاع و دافعه می شود و در حفاظت خود و مکتبش کوشا نمی گردد.

آنچه امام علیه السلام از آن به خدا پناه می برد، اصل غضب نیست، «سوران غضب» است.

سَوْرَهِ: فراز آمدن، بالا رفتن چیزی که چیزهای دیگر را (باصطلاح) تحت الشعاع خود قرار دهد. به قلعه نیز «سور» می گویند که دیوارش بالا رفته و محیطی را در تحت احاطۀ خود قرار می دهد.

سورۀ غضب، یعنی غضب فراز آید و نیروهائی از قبیل: بردباری، صبر و تعقل را تحت الشعاع خود قرار دهد.

امام صادق علیه السلام:
«الْغَضَبُ مَمْحَقَهٌ لِقَلْبِ الْحَکِیمِ وَ مَنْ لَمْ یَمْلِکْ غَضَبَهُ لَمْ یَمْلِکْ عَقْلَه»
غضب عقل فرزانه را تباه می کند، و هر کس نتواند غضبش را کنترل کند،
نمی تواند از عقلش بهرمند شود.

۳- وَ غَلَبَهِ الْحَسَد:
اصل حسد نیز در وجود انسان قرار داده شده تا همیشه در مسیر رقابت باشد.
این غریزه نیز اگر بوسیله روح فطرت مدیریت شود در قالب «غبطه» عمل
می کند، والاّ هم فاسد می شود و هم مفسد.
امام علیه السلام از «غلبۀ حسد» به خدا پناه می برد.
امام صادق علیه السلام:
«إِنَّ الْمُؤْمِنَ یَغْبِطُ وَ لَا یَحْسُدُ وَ الْمُنَافِقُ یَحْسُدُ وَ لَا یَغْبِط»:
مؤمن غبطه می خورد و حسد نمی کند، و منافق حسد می کند و غبطه نمی خورد.۴- وَ ضَعْفِ الصَّبْر:
خدایا، از ضعف صبر به تو پناه می برم.سه مورد قبلی-
یعنی هَیَجَانِ الْحِرْصِ،
وَ سَوْرَهِ الْغَضَبِ،
وَ غَلَبَهِ الْحَسَدِ
قابل کنترل نیستند. مگر با صبر و تحمل و مقاومت.
بدیهی است که اگر صبر قوی نباشد، دچار شدن به هر سه حتمی است.تعاطی: میان صبر و عقل تعاطی است: اگر عقل نباشد، صبر هم نیست. و اگر صبر نباشد، عقل هم نیست. و اگر عقل باشد، صبر هم می آید. و اگر صبر باشد، عقل هم می آید. و هر دو همدیگر را تقویت می کنند.

۵- وَ قِلَّهِ الْقَنَاعَه:

قناعت یعنی «قانع بودن= زیاده خواه نبودن». مراد از قانع بودن و زیاده خواه نبودن، چیست؟ این مسئله در دو محور قرار دارد:

الف: محور «رابطۀ انسان با خدا»: قناعت در این محور یعنی به آنچه خدا داده راضی بودن. و- نعوذ بالله- خدا را متهم نکردن.

ب: محور اخلاق و حقوق: به حق خود راضی بودن و به حقوق مادی و معنوی دیگران تجاوز نکردن= حلال و حرام را مراعات کردن.

قانع= شاکر:
شکر بر سه نوع است:
شکر شفاهی
شکر عملی
شکر شفاهی و عملی هر دو با هم

شکر و قناعت لازم و ملزوم همدیگرند؛ کسی که قانع باشد حتماً شاکر هم هست. گرچه به زبان شکر نگوید.
و هر کس شاکر باشد(به هر کدام از شکرهای سه گانه)
بی تردید قانع هم هست
و شخص قانعِ شاکر به”حرام”نمی افتد.

 

۶- وَ شَکَاسَهِ الْخُلُق:
و(به تو پناه می برم) از شکاست برخورد.لغت_شکاسه: خسیس بودن در برخورد- سختگیری بر دیگران
(البخل و العسر و الشُوم)
کسی که از خوشروئی خست بورزد. حضورش برای دیگران نامبارک باشد_ برخورد گزنده.توضیح: در این جمله، مراد از «خلق»، حضور و برخورد با دیگران است، نه خلق به معنی اخلاق که «ساختار شخصیتی هر کس» است.
در فرهنگ عمومی _اخلاق در یک چیز خلاصه می شود و آن عبارت است از «چگونگی برخورد با دیگران»
حتی به فردی که همۀ رذایل را دارد اما با تملق و چرب زبانی برخورد می کند،
می گویند اخلاقش خوب است.
در حالیکه برخورد خوب یا بد یکی از مولّفه های اخلاق است.
و همانطور که می بینیم در بیان امام شکاسه الخلق یکی از نواقص اخلاقی است،
و شکاسه نبودن خلق، یکی از کمالات اخلاقی است آنهم بشرط این که خالی از تملق و چرب زبانی و ریا باشد.امام باقر علیه السلام:
«أَتَى رَسُولَ اللَّهِ (صَ) رَجُلٌ فَقَالَ:
یَا رَسُولَ اللَّهِ أَوْصِنِی فَکَانَ فِیمَا أَوْصَاهُ أَنْ قَالَ الْقَ أَخَاکَ بِوَجْهٍ مُنْبَسِطٍ»
با برادر خود با روی باز برخورد کن.- با برادران دینی با روی بشّاش برخورد کن.

«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه):
یَا بَنِی عَبْدِ الْمُطَّلِبِ إِنَّکُمْ لَنْ تَسَعُوا النَّاسَ بِأَمْوَالِکُمْ فَالْقَوْهُمْ بِطَلَاقَهِ الْوَجْهِ وَ حُسْنِ الْبِشْرِ»
ای آل عبد المطلب، شما نمی توانید همۀ مردم را با اموال تان بنوازید، پس با آنان با چهرۀ باز و روی خوش برخورد کنید.

۷- وَ إِلْحَاحِ الشَّهْوَه
و (به تو پناه می برم) از مبالغه در طلب لذات.

لذایذ بر دو نوع است
لذایذ غریزی، و لذایذ فطری. به لذایذ غریزی «شهوت» گفته می شود و از همین لفظ است اشتها بر غذا و بر دیگر لذایذ غریزی.
در اسلام هیچ شهوت و لذتی «تابو» نیست، آنچه لازم است قاعده مند شدن اقتضاهای غریزی بوسیلۀ روح فطرت است، و اگر این قاعده مندی نباشد، شهوت دچار افراط و الحاح می گردد که بیماری است.

رسول خدا (ص) می فرمود:
«حُفَّتِ الْجَنَّهُ بِالْمَکَارِهِ وَ حُفَّتِ النَّارُ بِالشَّهَوَات”
بهشت در گرو زحمت ها،
و دوزخ در گرو شهوت هاست.

 

منبع:بینش نو

 

کانال تلگرام

 

کانال ایتا

 

صفحه اینستاگرام

 

بنیادصحیفه سجادیه

۰۱۱۳۲۲۰۸۳۱۱



  • دسامبر 7, 2021
  • |
  • بدون دیدگاه
  • |